- ۰۴/۰۲/۱۳
- ۰ نظر
چرا هی سلام میدم توی نماز،
می بینید دارم هزار و یک نیاز
حالی بعد از سلامم نپرسیدید
ندیدید این دل پر سوز و گداز
اومدم نجف که راهم ندادید!
همه میرن یه سفر جاده هراز
من نشستم توی بین الحرمین
تا نذارید پشت در دوباره باز
شاید اون کوله من بهونه بود
شایدم حکمتی بود، شبیه راز
شایدم اونجا بودم برای عشق
برای عشقم تو راهو کردی باز
یعنی این که من لیاقت ندارم
داره این قصه ی من سر دراز
نمیدونم چجوری چه کار کنم
فقط میگم ای خدا برام بساز
- ۰۴/۰۲/۱۳